شب اعزام
- خاطرات شهدا
خاطره شب اعزام شهید حججی از زبان همسرش
شب اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش…
بیشتر بخوانید »
شب اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش…
بیشتر بخوانید »